سبک آخر الزمانی طرفداران کمی ندارد و هر بار یک بازی با ظاهری جدید در این شاخه خودی نشان می دهد. یک بار موجودات فضایی حمله می کنند، یک بار زامبی ها، یکی بار انفجار هست های و اینبار هم بلایای طبیعی.
I Am Alive مسیر زیادی را برای رسیدن به دست گیمرها طی کرد. از تاخیرهای زیاد گرفته تا بی خبری طولانی مدت. اما بالاخره این بازی در قالب یک عنوان دیجیتال بر روی PSN و Live عرضه شد و پس از مدتی نیز برای PC در دسترس قرار گرفت.
من هنوز زنده ام!
زلزله های شدید و زیادی در شهرهای مختلف ایالات متحده روی داده و بسیاری از شهرها را خالی از سکنه کرده است. یکی از این شهرها Haventon نام دارد که همسر و دختر شخصیت اصلی بازی (او هیچ نامی ندارد) در این شهر حضور دارند. او در هنگام زلزله در شهر دیگری حضور داشته و آسیب نیز دیده است. اما پس از بهبود خود را با پای پیاده به Haventon می رساند و این سفر طولانی حدود 1 سال طول می کشد! او در این بین با دختر کوچکی به نام Mei آشنا می شود و از آنجایی که Mei برای او یادآور Mary (دخترش) است سعی می کند تا به او کمک کند تا والدینش را بیابد. او در طول داستان با حوادث مختلفی مواجه می شود و مجبور می شود بارها با مرگ دست و پنجه نرم کند تا بر طبیعت خشن غلبه کند.
از نکات جالب داستان بازی شخصیت های اصلی کم آن است که کار را برای گسترش داستان کمی سخت می کند، اما I Am Alive با وجود این مورد داستان مناسبی را ارائه می کند. البته داستان بازی بدون ایراد هم نیست. برای مثال شخصیت بازی برای پیدا کردن خانواده اش می آید و ناگهان Mei را پیدا می کند و پس از این اتفاق به حدی در ماجراهای او و اطرافیانش غرق می شود که گویی اصلاً زن و فرزندی نداشته است. البته در طول بازی می توان با کمک به مردم و فهمیدن اطلاعات جانبی موارد دیگری را نیز کسب کرد، اما تمرکز بیش از حد بر روی یک جنبه داستان و رها کردن بخش دیگر خصوصاً برای شخصیتی که یک سال پیاده روی کرده تا به خانواده اش برسد کمی عجیب است.
از آنجایی که در اکثر مواقع مشغول گشت زدن در یک شهر مرده هستیم، دیالوگ های زیادی در بازی وجود ندارند و اکثراً یک سری دیالوگ محدود بین شخصیت های محدود بازی رد و بدل می شود، اما نباید فکر کنیم که جزئیاتی از بازی بیان نمی شود. یکی از بهترین بیان کنندگان اوضاع محیط بازی است و اتمسفر بازی به خوبی داستان Haventon را بیان می کند.
!Assassin 2012
در شهری که تقریباً همه جایش تخریب شده، بهترین راه عبور و مرور چیست؟ جواب بالا رفتن از در و دیوار است! I Am Alive یک پلتفرمر تمام عیار است و استانداردهای جدیدی هم برای این سبک دارد. مهمترین ویژگی جدید این بازی سیستم Stamina متفاوتش است. به محض اینکه شروع کنید به بالا رفتن از یک دیوار یا لوله، نوار Stamina شروع به کم شدن می کند و باید سریعاً خود را به یک سطح صاف برای ایستادن برسانید، وگرنه کم شدن این نوار عواقب خوبی برای شما نخواهد داشت!
انجام بخش های پلتفرمینگ بازی با توجه به استرسی که از کم شدن نوار Stamina ایجاد می شود جذابیت خاصی به این بخش داده و مدیریت این زمان محدود یک چالش جدید است. البته در طول بازی گیره ای خاص که برای استراحت بر روی دیوار است را به دست می آورید و به کمک آن می توانید مسیرهای طولانی تری را بپیمایید. یکی دیگر از چالش های این بخش کند بودن نسبی شخصیت قابل کنترل است که در هر صورت عادیست. نباید از او انتظار داشت که مثل Ezio به سرعت از موانع عبور کند و هیچ وقت هم کم نیاورد.
جدای از بخش پلتفرمینگ، بخش تیراندازی بازی وجود دارد که زمان معرفی بازی بسیاری را به خود علاقه مند کرد. در این بازی یکی از محدودترین مهمات را خواهید داشت و بعید است بتوانید تعداد تیرهای خود را دو رقمی کنید. حتی در بسیاری ار مواقع باید یک اسلحه خالی را حمل کنید. مکانیزم این بخش به این صورت است که در صورتی که با دشمن مواجه شدید و او سلاح گرم در دست نداشت باید اسلحه خالی را به سمتش بگیرید تا بترسد، سپس به آرامی به او نزدیک شوید و با سلاح سردی که در دست دارید او را بکشید. اما باید حواستان باشد که ماشه را نکشید، چون اگر او بفهمد که تفنگتان خالی است در امان نخواهید بود. بخش دیگر زمانی است که با یک دشمن مسلح به سلاح گرم مواجهید. مطمئناً اگر دست به اسلحه ببرید کارتان تمام است. پس باید به حالت تسلیم منتظر بمانید که او نزدیک شما شود و با سلاح سرد کارش را تمام کنید و گلوله او را هم مال خود کنید. ذکر این نکته هم مهم است که بخش تیراندازی بازی به صورت اول شخص دنبال می شود.
اگر شروع به قدم زدن در شهر کنید با وسایل بسیار زیادی همچون بطری آب، سیگار، گوشت موش، جعبه کمک های اولیه و ... مواجه می شوید و می توانید همه آنها را برداشته و در کوله پشتی خود بگذارید. شاید در نگاه اول برخی از این وسایل بی استفاده بیایند، اما در طول انجام بازی با افراد زیادی مواجه می شوید که از شما درخواست کمک دارند و ممکن است هر کدام از آنها با یکی از این آیتم ها به آخرین آرزوی خود پیش از مرگ برسند. همچنین کمک کردن به این افراد امتیازات ویژه ای نیز برای شما خواهد داشت.
سازندگان بازی تنها با محدود کردن زمان بالا رفتن از اجسام سعی نکرده اند بازی را سخت کنند. اگر شما درجه ای غیر از آسان را برای بازی برگزینید، تعداد محدودی امتیاز Retry خواهید داشت. کار این امتیاز این است که پس از Game Over شدن شما را به آخرین Checkpoint بازی می رساند و مجبور نیستید بازی را از ابتدای اپیزود شروع کنید. کارهایی مانند کمک کردن به نیازمندان در طول بازی به تعداد Retryهای شما می افزاید.
بازی تعداد مراحل زیادی ندارد، اما انجام تمام و کمال آن به اندازه ای سخت است که بتواند به اندازه یک بازی طولانی وقت شما را پر کند. در مجموع باید گفت که این بازی برای علاقه مندان به سبک پلتفرمر جذاب خواهد بود، اما اگر با بخش Retry آن مشکل پیدا کردید می توانید از درجه آسان بازی استفاده کنید تا انجام بازی ساده تر شود.
Earthquake
بخش طراحی بازی با توجه به اینکه نمی توان I Am Alive را یک عنوان کاملاً بزرگ و پر خرج دانست و حتی حجم آن بسیار اندک است در سطح نرمالی قرار دارد. اما مطمئناً ضعیف نیست و نقاط قوت خوبی هم دارد. یکی از ترفند های جالب سازندگان که پیش از این نمونه مشابه آن را در عنوان Kane & Lynch 2 دیده بودیم، پوشاندن هوشمندانه ایرادات و کاستی های گرافیکی است. عامل اصلی نابودی شهرها زلزله است، اما همراه با زلزله طوفان های زیادی هم روی می دهند و ذرات غبار به حدی شدیدند که دیدن چند متر جلوتر در خیابان ها بسیار مشکل است. همین ذرات غبار به خوبی دست سازندگان را برای طراحی ساده تر این بخش ها باز گذاشته اند. محیط های بسته همچون ساختمان ها هم بخش های تاریک زیادی دارند و اینبار تاریکی به همراه غبار تا حدی ایرادات را می پوشاند.
اما این مورد که ایرادات بازی پوشانده شده اند دلیل نمی شود که به بخش های خوب گرافیکی بازی اشاره نکنیم. یکی از این بخش های خوب نورپردازی خصوصاً در بخش های تاریک بازی است که نشان می دهد هنوز هم امیدی وجود دارد. باریکه نور خورشید از میان غبار های سمی Haventon یکی دیگر از این کور سوهای امید است. نورپردازی بازی در مجموع خوب است و اتمسفر بسیار خوبی را برای این بازی ایجاد کرده است. خصوصاً تاریکی های مطلق بازی که تنها یک چراغ قوه کوچک جلوی پایتان را روشن می کند. اما یک باگ در این بخش وجود دارد و آن هم مواقعی ایجاد می شود که زاویه دوربین را تغییر می دهید و ناگهان مثل اینکه مستقیاً به خورشید نگاه کنید صحنه پر نور می شود. البته این ایراد به ندرت پیش می آید و ممکن است بسیاری حتی آن را تجربه نکنند.
آبجکت ها و لاشه های زیادی نیز در طول بازی وجود دارد و سازندگان به خوبی آنها را در محیط بازی پخش کرده اند و توانسته اند از ساختمان هایی مجلل یک خرابه بسازند. البته تکسچرهای تکراری، خصوصاً در نمای ساختمان های بزرگ، کم و بیش دیده می شود، اما به قدری خوب از هم فاصله گرفته اند که به هیج وجه اذیت کننده نیستند و با وجود غبارهای شهر باید با دقت آنها را پیدا کنید.
طراحی مدل شخصیت اصلی بازی در سطح مطلوبی قرار دارد و کلاً سطح آن از دیگر شخصیت ها بالاتر است. حرکات دیگر شخصیت های بازی بسیار خشک بوده و لبه های تیز نه چندان کمی هم در آنها دیده می شود. اما با این حال بخش طراحی شخصیت بازی ایراد بزرگ و فاحشی ندارد.
موسیقی های بازی همخوانی فوق العاده ای با محیطش دارد و اوج گرفتن و پایین آمدنشان هم کاملاً به موقع است. اکثراً سعی شده آهنگ هایی تقریباً دلهره آور ساخته شود تا مرموز بودن محیط های بازی القای بیشتری در شما داشته باشد. آهنگ های بازی توسط Jeff Broadbent ساخته شده اند که سابقه آنچنانی در گیم ها ندارد و پیش از این تنها موسیقی های بازی Transformers: Dark of the Moon را ساخته است. اما با این وجود موسیقی های بازی بسیار خوب ساخته شده اند و آن را در ایجاد یک جو آخر الزمانی یاری می کند.
صداگذاری های بازی بر خلاف آهنگ هایش آنچنان بی ایراد نیست و مشکلاتی در آنها دیده می شود. مثلاً بعضا پیش می آید که از یک سطح کوتاه به روی زمین می پرید اما صدای مناسبی برای برخورد پای شخصیت با زمین پخش نمی شود. یا در بخش های ابتدایی بازی که باید از روی یک رودخانه طغیان کرده عبور کنیم صدای گُنگی از رودخانه پخش می شود و هماهنگی آنچنانی بین صدا و تصویر وجود ندارد. همچنین صدای خوبی هم برای تفنگ ها در بازی در نظر گرقته نشده است که در اسلحه ای مانند شاتگان نمود بسیار بیشتری دارد.
دوبله شخصیت های بازی ایراد خاصی ندارد و همان طور که انتظار می رود صداپیشگان بازی کار خود را به خوبی انجام داده اند. اما مشکل اینجاست که بعضی مواقع که هم موسیقی پخش می شود و هم دو نفر با هم صحبت می کنند، صدای موسیقی افت نمی کند و این دو آوا با هم مخلوط می شوند و گاهی شنیدن دیالووگ های رد و بدل شده سخت می شود. آخرین مشکل این بخش به زیرنویس های بازی مربوط می شود که بعضی مواقع متنشان با چیزی که شنیده می شود مطابقت ندارد و یا قسمتی از دیالوگ ها زیرنویس نمی شوند.
I Am Alive سر و صدای زیادی به پا نکرد و حتی در طول ساخت با تغییر استدیو سازنده مواجه شد. اگر تاخیرهای زیاد را هم به مشکلات پیش از عرضه بازی اضافه کنیم، با این حال باز هم نمی توان گفت که با عنوانی نا امید کننده طرفیم و I Am Alive با وجود تمام کاستی هایش یک بازی تقریباً خوش ساخت است و انجامش برای بسیاری می تواند لذت بخش باشد.
امتیازات:
گیم پلی: 8
گرافیک: 7
نوآوری: 8
صداگذاری: 6
جذابیت: 8
امتیاز کل: 7.5
نظرات شما عزیزان: